تقسیم شادی ...
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ...
جمعه 30 دی 1390برچسب:, :: 13:55 ::  نويسنده : محمــــد زیـنـلــی

در بیمارستانی دو مرد در یک اتاق بستری بودند. مرد کنار پنجره به خاطر بیماری ریوی بعد از ظهرها یک ساعت در تخت می نشست تا مایعات داخل ریه اش خارج شود. اما دومی اجازه نشستن نداشت. آن دو ساعت ها در مورد همسر، خانواده، سربازی و ... صحبت می کردند. بعد ازظهرها مرد اول در تخت می نشست و روی خود را به پنجره می کرد و هرآنچه را که می دید برای دیگری توصیف می کرد . در آن حال بیمار دوم چشمان خود را می بست و تمام جزئیات دنیای بیرون را پیش روی خود مجسم می کرد،؛ او با این کار جان تازه ای می گرفت. روزها و هفته ها به همین صورت سپری شد. یک روز صبح زود پرستار آمد و جسد آن مرد کنار پنجره را بیرون برد. مرد دوم درخواست کرد که تخت او را به کنار پنجره منتقل کنند. به محض اینکه تخت کنار پنجره قرار گرفت ، با شوق فراوان بیرون را نگاه کرد. اما تنها یک دیوار بلند سیمانی بود. با تعجب گفت اینجا که فقط یک دیوار بلند سیمانیه. چرا او منظره بیرون را آنقدر زیبا وصف می کرد؟ پرستار گفت: او نابینا بود ، او حتی همین دیوار سیمانی را هم نمی توانست ببیند.

نتیجه اخلاقی:

بالاترین لذت زندگی این است که علی رغم مشکلات خودمان ، سعی کنیم دیگران را شاد کنیم. انسانها سخنان ما و عمل ما را فراموش می کنند، اما آنها هیچگاه فراموش نمی کنند که ما چه احساسی را برایشان به وجود آورده ایم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ ساده این حقیر خیلی خوش اومدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 39
بازدید کل : 6533
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1